از تو چه پنهان
از تـ ُ چـهـ پنهــانـ
گــاهي برايم آنقـدر خواستنـي مي شوي
کـ شـروع ميکنم
بـ شمــارش تکـ تکـ ثانیـهـ
براي يك بار دیگـر رسیـدن
بـ بوي تنتـ ...
رو سنگ قبرم بنویس تنهاترین تنها منم
از تـ ُ چـهـ پنهــانـ
گــاهي برايم آنقـدر خواستنـي مي شوي
کـ شـروع ميکنم
بـ شمــارش تکـ تکـ ثانیـهـ
براي يك بار دیگـر رسیـدن
بـ بوي تنتـ ...
گـاه گاهـی دل من می گیرد
بـیـشـتر وقـت غروب
آن زمان که خدا نـیـز پر از تـنـهایـیـست
من وضـو خواهم سـاخـت
از خـدا خواهم خواست که تو تـنها نشوی
و دلـت پر ز خوشی های دمادم باشد
چه زود از یادها فراموش میشویم
در حالی که می شنیدیم
همیشه
در یادها خواهیم ماند
آخرین تنها
وفاي شمع را نازم كه بعد از سوختن...
به صد خاكستري در دامن پروانه ميريزد...
نه چون انسان كه بعد از رفتن همدم...
گل عشقش درون دامن بيگانه ميريزد
زندگی دفتری از خاطره هاست...
یک نفر در دل شب/یک نفر در دل خاک...
یک نفر همدم خوشبختی هاست/یک نفر همسفر سختی هاست...
چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد!!!...
ما همه هم سفریم!!!...
نرفته قولم از یادم، هنوزم ساده و صافم
دارم اندازهی قلبت، با اشکام، عشق می بافم
تا روزی که تو برگردی، به این در خیره می مونم
اگرچه دوری از دستم، تو دوستم داری، می دونم
هنوز خالیه جات اینجا، هنوزم من وفادارم
هنوزم توی این خونه، من از هرچی دوتا دارم
یه وقتایی دوتا بشقاب میچینم، تو میگی سیرم
یه وقتایی بدون تو، باهات مهمونی می گیرم
منم کابوس شبهات، تویی رویای هر روزم
واسه هرشب دعا کردن، دارم سجاده می دوزم
اگر پای درختی خشک، با اشکام، آب میریزم
خودم حالیمه بی جونه، ولی از عشق، لبریزم
همش حس می کنم هستی، نمی خوام دیگه تنها شی
یه حسی می گه که باید، همین دور و ورا باشی
تو از شمعی، من از بادم، تو از شیشه، من از سنگم
ولی برگردی قول می دم، دیگه باهات نمی جنگم
درخت خشک این خونه، با اشکام خیس و نم داره
اگرچه جون نمی گیره، دلم تنهاش نمی ذاره
از اون روزی که تو رفتی، هوای خونمون سرده
دیگه چند روز که، عطرت، از این خونه، سفر کرده
بذار بد باشه رفتارت، بهم بی مهری کن بازم
فقط برگرد که من بی تو، با این دنیا نمی سازم
تو پیشم نیستی اما من، می خندم توی تنهایی
تو رویاهام یا من اونجام، یا تو، همیشه اینجایی
عزیزم، چت شده بازم
چیه؟ چرا باهام قهری
شنیدی درد دلهامُ؟
آره، کلش رو از بهری
بیا برگرد به اون روزا
من بشناس، تو می تونی
نمی دونی چه دلتنگم
تو این، شبهای بارونی...
همه بغضشون گرفته چرا بارون نمياد!؟ من و کشتي تو با اين خنجر دوريت عجبه چرا از اين دله ديونه يه کم خون نمياد!؟
ليلي مرد از غم دوري چرا مجنون نمياد!؟
روي ماهش کجا پنهون شده رفته کجا!؟
چرا از اونور ابرا ديگه بيرون نمياد!؟
نيتت رو واسه فال قهوه کردم ولي حيف
عکس اون چشماي قشنگ توي فنجون نمياد
دختره شبهای پاییز میمونم با تو همیشه
واسه من هیچکی تو دنیا مریم خودم نمیشه
مریم پاییزی من مریم پاییزی من
مریم پاییزی من گریه اخماتو وا کن
دستاتو بالا بگیرو واسه فرداها دعا کن دعا کن
دختره شبهای پاییز میمونم با تو همیشه
واسه من هیچکی تو دنیا مریم خودم نمیشه
مریم پاییزی من مریم پاییزی من
وعدهامون هر روز ابری زیر الماسهای بارون
چه بهار باشه چه پاییز چه تابستون چه زمستون
یه روزی میام کنارت تورو میبرم تا خورشید
یه روزی که رفته باشه از نگات سایه تردید سایه تردید
دختره شبهای پاییز میمونم با تو همیشه
واسه من هیچکی تو دنیا مریم خودم نمیشه
مریم پاییزی من مریم پاییزی من
من همونم که میسازم قصر رویاهاتو مریم
اشکهای سرختو بس کن کم نکن دعاتو مریم
دختره شبهای پاییز میمونم با تو همیشه
واسه من هیچکی تو دنیا مریم خودم نمیشه
مریم پاییزی من مریم پاییزی من
حالا من یه مرده ی بال و پرم
حالا من چلچله ی با خبرم
خبر از عشق و بی وفاییاش
بی خبر از بدی و دو رگی هاش
خبر از شکست یک جوون سرد
فدای اون مرام و بی مرامیاش
دانلود: جوونی 20 ساله